با سلام به اصحاب رسانه ها

مسئو لین طرح هدفمند کردن کردن یارانه ها در وزارتخانه های مربوطه در حال حاضر در طول روز مردم را نسبت به اهداف این طرح و نحوه آشنایی و اجرای طرح آشنا میکنند که تشکر می شود . اما اگر این مقاله به رویت مدیران و مسئولین روزنامه ها برسد خواهش می شود که تا امروز هر آنچه تصمیم گیری شده و قیمت ها مشخص شده است در روز نامه و طی انتشار ویژه نامه اطلاعات و اخبار را چاپ و به عنوان یک منبع اطلاعات در اختیار مردم عزیز قرار گیرد خوب تر است چرا که بسیاری از مردم از برخی اطلاعات تا به امروز بی اطلاع می باشند زیرا که همگان به دلیل مشغلات از همه اطلاعات با خبر نیستند .

با تشکراز مدیران مسئول اصحاب رسانه ها

به نام خدا

 سلامی چو بوی خوش آشنایی

سلامی به وسعت ایران عزیز

سلامی به بلندای آسمان

و

سلام به "  ن والقلم وما یسطرون  "

            " ن، سوگند به قلم و آنچه مینویسند "

سخنی که از نظر مبارکتان می گذرد ؛ سخنی از سر درد نیست بلکه این کلمات و جملات برای فکرت آموزی یکدیگر است .ایامی که ما در آن هستیم ؛ و روزگاری که علوم در حال پیشرفت سرسام آوری است ؛ و در حالی که دانشمندان وهنرمندان و نویسندگان و سیاستمداران  و جویندگان علم برای راحتی مردم تلاشی وسیع را آغاز کرده اند برای ما بسیار گوارا است . لذا بر آن شدم که نظر شخصی ام  را که بخشی از  اخلاق وبلاگ نویسی است را بر دیدگان شما فرود آورم ؛علی ایحال چنانچه در این بخش نظری مفید تر ارائه شود مرهون ذهن فرهیخته دوستان خواهیم شد وبه هر صورت  مورد اقبال اینجانب نیز قرارخواهد گرفت .

تاریخچه وبلاگ از هر زمان که باشد بسیار بدیع است و باید ضمن ارج نهادن بر آن ؛ هدف از ایجاد وبلاگ را هم بدانیم ؛ در واقع وبلاگ نویسی یک کرسی آزاد از هم اندیشی مسالمت آمیز است که جهان را به دهکده ای کوچک تبدیل نموده  واندیشه ها و نظرات علمی ؛ هنری؛ دینی و...اشخاص مختلف  را در جوار همدیگر جای میدهد . لازم است که وبلاگ نویس اندیشه های هم سو با نظرات خود را مورد استفاده  و تدقین قرر دهد واستفاده های منظور نظر خود را برداشت نماید ؛ نه آنکه مطالب دیگران  که شاید با مشقت و سختی آماده و در معرض دید عموم قرارداده اند را بدون درج منبع در مطالب خود قراردهند ؛که اگر بدین منوال عمل کند بسی جای تأسف است و رعایت امانت نکرده اند؛ اما اگر بخواهند تنها ازمطالب استفاده موضوعی نماید ودانش خود را ارتقاء بخشند کاری بسیار پسندیده است و اصلأ یکی از موارد ورود به سایت ها ووبلاگ ها همین است ؛ روی سخن من آن اشخاصی اند که با استفاده از مطالب دیگران ؛ درمطالب خود و بدون ذکر منبع بخواهند استفاده نامیمون و ناپسندی نمایند و بی استحقاق ؛ خود را در میان جمع برتری بخشند که این در تناقض آشکار با خود و دیگران و اندیشه ورزی جمعی  است .باشد که به افکار و اندیشه های دیگران احترام گذاشته واستفاده کننده حقیقی باشیم .

با تشکر........ 

ما اقتصاد ندانیم ؛ شما دانید ؟

موضوع بحث آزاد =====یارانه 81 هزار تومانی

کس  نتواند  گرفت  دامن  دولت  به  زور 

کوشش بی فایده است  وسمه  بر ابروی کور

 بالأخره پس از چند هزار نفر ساعت فعالیت های شبانه روزی متخصصان فن اقتصاد و حسابداری و ... ؛ دولت تصمیم گرفت مبلغ 81 هزار تومان وجه نقد رایج  را به هر خانوارپرداخت نماید .ولی نگفت که این مائده زمینی چند ماهه است ؛ تا مردم نیز برای آن تصمیماتی بگیر ند ؛ اما شنگول و منگول در 10 دقیقه تصمیماتی گرفتند که شنید نی است ؛ نه ببخشید دیدنی است ؛ نه ببخشید نوشتنی است ؛ نه ؛ نه نه ؛ ببخشید حقی بود که گرفتیم  ؛ نه بابا ما گردنمون ازمو باریکتر و نازکتره .........حالا :

 شنگول و منگول این دو برادرهم قد و قواره مثل عدد 11 برای اینکه بتوانند از یک اقتصاد سنتی ؛ یعنی مثلأ گندم بده و ارزن بگیر عبور کنند وبه یک بازار جهانی یعنی سرمایه داری کلاسیک واردشوند ؛ با 81 هزار تومان شروع کردند ؛ اماقبل از شنگول و منگول یک شخصی به نام حبه انگور بود  که اقتصاد را با چرتکه ای که چینی ها در چند صد سال پیش وارد کشور مان کرده بودند ؛  و سال ها بود که بازارکهنه سبزه میدان و سید اسماییل و بازار مولوی و همه بازارها را را اداره کرده بودند ؛ و اگر چه اقتصاد را بلد نبودند اما صاحب اموال بسیار بودند و در سایه بازار سنتی به  کسب حلال  مشغول بودند  که الهی شکر ....

 حالا شنگول و منگول که نه کار با چرتکه را بلد ند و نه فرمول های  ریاضی  ؛ چگونه می خواهند وارد اصول حسابداری شوند و زندگی خود رابا 81 هزار تومان مدیریت کنند واز آن بالاتر اینکه  فرزندانشان در آینده ای نه چندان دور به هم سالان خود بگویند که اینها همش به خاطر مدیریت پدرم بود که ما به اینجا رسید یم و پس انداز های پدرمان بود که ما را در ردیف بازاریان نو ( نه کهنه بازاریان) قرار داد.

ای بابا باز هم زیاده روی کردم ..... بگذارید ببینم خودشان چه می گویند .

شنگول  گفت : منگول چه راه حلی برای خرج کردن 81هزار تومان به ذهنت می رسد ؛ یه چیزی بگو.

منگول  گفت : من فکر می کنم خر ما از کرگی دم نداشت ؛ بیا تا دیر نشده و دزد ها زاغ مان را نزدند همه پول را یکباره خرج کنیم .خلاص

 شنگول گفت : های منگول یه کمی آینده نگر باش ؛ بیا یک کمی از سرمایه مان را در بانک سرمایه گذاری بلند مدت کنیم ؛ سود خیلی خیلی خیلی خوبی داره !.

منگول گفت : شاید خوب باشد ؛ اما بیا بریم یک مسافرت چند ماهه و حالشو ببریم .

شنگول گفت : باید احتیاط کنیم آدم پیری داره .شاید این مائده زمینی همیشه برقراره باشه اما ما همواره روی گسل زلزله و کم آبی و قحطی قرار داریم .

 منگول گفت : من تصمیم خود را گرفتم می خواهم همه اش را برای قبض برق که از امسال تصاعدی و بی یارانه است کنار بگذارم ؛خیلی  بهتره.

شنگول گفت :  خیر برادر من ؛ من میرم یک مشاوراقتصادی بیکار میگیرم شاید کمکم کنه و از این شانس یکطرفه استفاده بهتری کردم . 

منگول گفت : فکر میکنم کاش اصلأ این پول را دوستمان نمی داد .

شنگول گفت : چرا این حرف را میزنی ؛ حالا دوستمان می خواهد یک کمکی به ما بکند چرا ایراد می گیری .

 منگول گفت : تو که دیدی چند صد هزار نفر ساعت وقت و هزینه لازمه ؛ که برای این پول هنگفت  فکر بکر کنند .

شنگول گفت : آره راست میگی ؛ متخصصان فن برای این همه پول چی کشیدند .کاشکی همیشه دوستمان خودش مدیر پول هایمان باشه.مثل قدیم ند یما.

آخرالأمر شنگول و منگول تصمیم گرفتند که هر دوبه بازار کفاشها رفته  یک جفت کفش شیک . بادوام چینی بخرند و خودشان را برای اضافه کاری بلند مدت آماده کنند و بجای این همه صحبت بی نتیجه بروند دنبال کارشان .

گه بود کز حکیم روشن رای

بر  نیاید  درست  تد بیری

نتیجه منطقی این مشاوره دو برادر هم قد و قواره  را خود تان حدس بزنید .؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!

 به نام خدا

بشنوید ای دوستان این داستان          خود حقیقت نقد حال ماست آن

                                                         ( مولانا )

عدالت واژه ایست جهانی که نه تنها ادیان و شرایع الهی به بیان این موضوع پرداخته اند بلکه فرق و مذاهب و ملل و نحل در سراسر جهان هستی نسبت به اجرای آن کتابها و نوشته ها و سخنرانی ها داشته اند ؛ پس اذعان داریم که عدالت در طبیعت همگان هست و همگان از اجرای آن شادمان می شوند . اما در مقابل آن ؛ زیاده خواهی ها و زیاده روی ها مانع ازاجرای عدالت خواهد شد و نتیجه اینکه زورمندانی که فی نفسه  عدالت را دوست می دارند در مقابل اهوای نفسانی خود ستمکار میشوند وبه  مظلومان ستم می کنند و آنان را نیز به بی عدالتی تشویق می نمایند . و نتیجه اینکه همگان ( ظالم و مظلوم ) نسبت به عدالت بی توجه میگردند . و وا مصیبتآ .

حال فرض نماییم ستمکاران که در اساس بینش خود؛ عدالت را دوست دارند؛ اما اگر در مقابل (هم کفه ها و هم پالگی های) خود یعنی ستمگران دیگر مغبون شوند ؛ چه نظری دارند , باید گفت که همینجاست که اینان نیز  در ذهن و ضمیر  خود وجود عدالت را بسیار خوب و پسندیده می شمارند و اگر چه می دانند  در شرایط دیگر خودشان  ظالم اند و فقط در اینگونه موارد به آنها ستم شده است لذا به سب و نفرین ظالمان میپردازند .

پس چگونه باید وجود فطری عدالت را در جامعه گسترش داد و پایه های آن را محکم کرد .

اگر چه متولیان فرهنگی  به طریق قهری و دستوری سعی در بسط و اجرای عدالت به جامعه می باشند ؛ اما پر واضح است که عدالت ذاتی است و مفهوم آن در درون آدمیان نهفته است و به وضوح و روشنی آفتاب است . با این ترتیب تنها یک راه اساسی در در پیش پای آدمیان است و آن ؛ خواستن فطری بشر و اجرای غیر دستوری در اجرای عدالت است .

 و هر کس باید از خود شروع کند و آشکارا و در مقابل فرزندان خود و مرد م کوچه و بازار به اجرای آن همت نماید .

انشاءا....تعالی

هیچگاه نگویید خداحافظ . وقتی می گویید خداحافظ یعنی دیگر نمی خواهم شما را ببینم .

پس بکویید فعلأ خداحافظ

فعلأ خداحافظ یعنی به امید دیدار مجدد .